هر مقالهای در پی ترغیب مخاطب برای پذیرش موضوعی است. در واقع هدف اصلی نویسنده یک مقاله این است که آن نتیجه یا دیدگاهی را که در ذهن دارد به بهترین و قانعکنندهترین شکل ممکن به مخاطب بقبولاند. این متقاعد کردن اصولاً بایستی از طریق استدلال و ارائه دلایل، شواهد و شاید اسناد قانعکننده باشد. میتوان گفت هر مقالهای یک استدلال است که در نهایت با ارائه فرضیات یا دلایل استدلال میخواهد منطقی و قابل قبول بودن آن نتیجه نهایی را به اثربخشترین شکل ممکن به مخاطب بقبولاند. با این نگاه میتوان شیوههای مختلفی برای نگارش یک مقاله پیشنهاد کرد؛ اما شیوهای که ژیل لوبلان در
در این شیوه ابتدا بایستی نتیجه اصلی را بیان کنیم. سپس مقدمهها و دلایل اصلی که نتیجه را پشتیبانی میکنند، ارائه شوند و در پاراگرافهای بعدی به تشریح مقدمههای اصلی پرداخته شود.
بسیاری از مقدمههای عرضهشده، استدلالهایی خواهند داشت که آنها را پشتیبانی میکنند (یا اینکه دستکم باید چنین استدلالهایی در مقاله وجود داشته باشند). آن مقدمه اصلی را بایستی در ابتدای پاراگراف بیان کنید. سپس، کار را با بیان مقدمههای فرعی که آن را پشتیبانی میکنند ادامه دهید.
بعد از این مرحله نوبت به تشریح مقدمهها و دلایل فرعی میرسد. به این معنا که بلافاصله پس از توضیح هر مقدمه اصلی، مقدمههای فرعی آن را بیان میکنید. احتمالاً برخی مقدمههای فرعی استدلال فرعی هم دارند که آنها را پشتیبانی میکنند. این استدلالهای فرعی را بایستی در پاراگرافهای جداگانه بنویسید.
اینکه مقدمههای فرعی، مقدمهها و نتیجهها را در ذهن داشته باشید و از آنها برای ساختاربخشی به نوشته خودتان استفاده کنید، باعث خواهد شد مقاله یک ساختار منسجم و منظم داشته باشد.
درباره این سایت